در یادمان مسعود احمدزاده و دیگر همرزمانش!
شباهنگ راد شباهنگ راد

جنایت و خیانت نظام شاهنشاهی علیۀ میلیون‏ها انسان زحمت‏کش و محروم پاک نشدنی‏ست. روزها و ماه‏ها، سخن از خاطرات تلخی گوید که ارگان‏های سرکوب‏گر وابسته به شاهِ شاهان، در حق کمونیست‏ها و مبارزین روا داشتند. پرونده‏ی نظام پهلوی بیش از اندازه سیاه است و بیش از اندازه مورد تنفر کارگران و زحمت‏کشان می‏باشد. زندان‏ها حکایت از درد و رنج انسان‏هاست؛ چرا که مدافعین هار سرمایه، جامعه را بیش از انداز بسته و در خفقاق نگه داشتند. همه جا بوی سرکوب و به اسارت کشاندن هر چه بیش‏تر آزادی‏ها را می‏داد و حق اعتراض و طرح مطالبات اولیه‏ی زندگی، به‏عنوان جرمی نابخشودنی به حساب می‏آمد. واژه‏هایی هم‏چون آزادی و دموکراسی در این نظام اساساً پوچ و بی معنا بود. نه باوری به حقوق اولیه‏ی انسانی بود و نه اعتراض به ناملایمات سیاسی- اجتماعی در چنین نظامی جایگاهی داشت و انتخاب هر راهی خلاف راه جانیان، توأم با دستگیری، شکنجه‏های وحشیانه و مرگ بود. تاریخ و زندگی نظام شاهنشاهی را به‏مانند همه‏ی نظام‏های ارتجاعی و سرکوب‏گر، این‏چنین نوشته‏اند و چاره‏ای جز پایمال نمودن دست‏مایه‏های کارگران و زحمت‏کشان و به خاک و خون کشاندن فرزندان‏شان نداشته و ندارند. احترام به حقوق انسان‏ها در چنین مناسبات‏هایی کاملاً رنگ باخته است و در حقیقت خشت این‏گونه نظام‏ها را با خشونت و اعدام چیده‏اند و به مسلخ کشاندن کمونیست‏ها و مخالفین از جانب جانیان بشریت هم، امری عادی و معمول است.

 

تخریب زندگی میلیون‏ها انسان و کُشتار بیرحمانه‏ی محرومان بی‏دفاع، مثله نمودن بدن‏های کمونیست‏ها و مبارزین با ابزار و آلات شکنجه، بی آیندگی کودکان، گسترش اختناق حاصل چند دهه‏ی حاکمیت پهلوی بر جامعه‏ی ایران بود. با این اوصاف چگونه می‏توان با علم به چنین حقایق تلخی، عمل‏کرد ددمنشانه‏ی نظام شاهنشاهی و افکار پوسیده و ارتجاعی‏شانرا از قلم انداخت و از در سازش، همیاری و هم‏کاری با تفکری بر آمد که پرونده‏اش سرشار از سرکوب و تحطئه‏ی هرگونه آزاد اندیشی‏ست. این تفکر، هوادار همان نظام و سیاستی‏ست که از محرومان قربانی گرفت و کمونیست‏ها و مبارزین را صرفاً و صرفاً به جرم آزادی‏خواهی و آزاد اندیشی از دم تیغ گذراند. اسفند ماه و یازدهمین روز این ماه هم، تک نمونه از ماه‏ها و روزهای تلخی‏ست که در پرونده‏ی نظام شاهنشاهی به ثبت رسیده است.

 

در این روز شکنجه‏گران و جلادان رژیم پهلوی به فرمان شاه، مسعود احمدزاده، مجید احمدزاده، حمید توکلی، غلامرضا گلوی، اسدالله مفتاحی و عباس مفتاحی را با بدن‏های خونین و شکنجه شده به صف نمودند و قلب‏شانرا از حرکت باز داشتند. چرا که این نسل و بر خلاف یاوه‏گویان و تسلیم طلبان، راه مردم و آرمان کارگران و زحمت‏کشان را انتخاب نمود و به میدان آمد و در میدان نابرابر جنگید و جان داد تا خلق‏اش را سرافراز نگه دارد؛ نسلی که ایده‏های فرتوت و کهن را پس زد و با انتخاب راهی نوین به جنگ با قداره‏بندان و حاکمان زورگو برخاست؛ نسلی که ورق تازه‏ای در جنبش ضد امپریالیستی ایران گشود و نسلی که فریاد بر آورد، انقلاب، نیازمند تحرک عملی و سازمانیافته‏ی کمونیستی‏ست.

 

متاسفانه مرگ این رفقا زود بهنگام بود و شاه جلاد از کُشتار وحشیانه‏ی آنان ذوق‏زده شد و در ذهن علیل خود می‏اندیشید که کار کمونیست‏ها و انقلابیون به سر انجام رسیده است و حکومت‏اش بر دوام خواهد ماند؛ امّا نمی‏دانست که احمدزاده‏ها پرچم مبارزه‏ای را بر افراشتند که جامعه‏ی ایران در پی آن بود. نمی‏دانست که بن بست‏های مبارزاتی شکسته شد و جامعه دست‏خوش تغییر و تحول اساسی گردید. نزدیک به چهار دهه‏ای‏ست که از جانباختن مسعود احمدزاده و دیگر یاران‏اش می‏گذرد و سه دهه‏ای‏ست که رژیم جمهوری اسلامی توسط امپریالیست‏ها بر مسند قدرت گمارده شده است و دارد پای در پای نظام گذشته – شاهنشاهی - به استثمار و کُشت و کُشتار توده‏های محروم و فرزندان‏اش مبادرت می‏ورزد و جامعه‏ را در جهت امیال و منفعت سیاسی – اقتصادی سرمایه‏داران وابسته سوق می‏دهد؛ جامعه‏ای که سخن از سرکوب عنان گسیخته دارد و فاقد عنصر و نیروی تحول‏گرا و سازمانده است؛ عنصر و نیروئی که در اواخر دهه‏ی چهل از میان تفکرات عقب مانده، ارتجاعی و سازش‏کارانه سر در آورده بود و توجه‏ی بخش عظیمی از محرومان جامعه را بخود جلب نمود و این سئوال کلیدی را در مقابل خود قرار داد که: "اصولاٌ وظیفه‏ پیشرو چیست؟ مگر نه آن است‏که وظیفه‏ای که تاریخ بر عهدۀ رزمندگان پیشرو انقلاب نهاده است، این است‏که از طریق عمل آگاهانه انقلابی و ایجاد ارتباط با توده، در حقیقت نقبی به قدرت تاریخی توده‏ها بزند و آن‏چه را که تعیین کننده سرنوشت نبرد است، وسیعاً به میدان مبارزۀ واقعی و تعیین کننده بکشاند؟".

 

یاد و راه همه‏ی رزمندگان و جانباخته‏گان راه رهائی گرامی باد!

 

 

29 فوریه 2010

10 اسفند 1388


March 1st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی